چرا در مسیر نوآوری باید از “ترس از شکست” ترسید؟!

نوآوری

 

“اگر هرازگاهی شکست نمی‌خورید، نشانه‌ای است بر اینکه کار آن‌چنان نوآورانه‌ای انجام نمی‌دهید!!” –وودی آلن

انگار نوآوری با شکست خوردن گره‌خورده است و هر بار بخواهیم محصول تازه‌ای ارائه کنیم “باید” چند بار شکست بخوریم! وگرنه جا دارد در نوآوری خودمان شک کنیم!! برای همین است که نوآوری به‌راحتی رخ نمی‌دهد و پشت هر اختراع بزرگی، تعداد قابل‌توجهی آزمون‌وخطا وجود دارد. چه عاملی مانع خلاقیت و نوآوری است؟ درواقع سؤال را این‌طور مطرح کنیم:” چرا باوجود ایده‌های کاربردی که قابلیت عملی شدن دارند، اکثر این ایده‌ها به مرحله‌ی اجرا نمی‌رسند و بعد از مدتی به فراموشی سپرده می‌شوند؟”
یکی از مهم‌ترین عوامل “ترس از شکست” است. این مسئله ازآنجا ناشی می‌شود که برای عملی شدن یک ایده باید زمان و هزینه صرف شود و اگر این زمان و هزینه ما را به نتیجه‌ی دلخواه نرساند، یعنی در ایده سازی شکست‌خورده‌ایم! پس آیا باید از نوآوری و ایده سازی دست کشید؟! صد در صد خیر!
به دلایلی که در ادامه می‌خوانید، خواهیم دید که باید از “ترس از شکست” ترسید!


– اولین، بزرگ‌ترین و صدالبته واضح‌ترین نتیجه‌ی پدیده‌ی “ترس از شکست”، “به وقوع نپیوستن پیشرفت‌ها و نوآوری‌های بزرگ” خواهد بود!
باوجوداین پدیده یا نوآوری‌ای وجود نخواهد داشت و یا حتی در صورت نوآوری، نتیجه نه یک ایده‌ی جاه‌طلبانه، بلکه محافظه‌کارانه با درصد ریسک پایین خواهد بود که در دنیای کسب‌وکار امروز حرفی برای گفتن نخواهد داشت. لازمه‌ی رسیدن به هر موفقیت بزرگ، بخصوص در کارهای تیمی، بیرون رفتن تک‌تک اعضای گروه از محدوده‌ی راحتی و قدم گذاشتن درراهی است که قبلاً پیموده نشده و مشخصا دارای ریسک است!

– شاید جالب و عجیب باشد اگر بدانیم در مواردی “ترس از شکست” منجر به شکست‌های بزرگ و غیرقابل‌جبران می‌گردد! اما چگونه؟! برای مثال شرایطی را در نظر بگیرید که در آن کارمندان یک شرکت در طی پیاده‌سازی یک پروژه، با توجه به تجربیات و آمار قبلی، کم‌کم متوجه شوند که این محصول یا پروژه به‌هیچ‌عنوان به‌جایی نخواهد رسید و به‌اصطلاح درجا می‌زند، ولی از اعلان این مسئله خودداری کنند. شرایطی که در آن تک‌تک اعضای پروژه مطمئن هستند که پروژه شکست‌خورده، ولی از گفتن آن امتناع می‌کنند، چون از کلمه‌ی شکست واهمه دارند! نتیجه هم چیزی نیست جز هدر رفتن منابع و متوقف شدن و ناتمام ماندن پروژه‌ای که قرار بود شکست بخورد.

نوآوری

– این ترس باعث عدم یادگیری و رکودعلمی و تجربی می‌شود. همان‌طور که جیمز جوی، رمان‌نویس مشهور ایرلندی می‌گوید:

“اشتباهات، دروازه‌های اکتشاف هستند!” عدم اتخاذِ تصمیماتِ نوآورانه و دارای ریسک یعنی عدم شکست، شکست‌هایی که نه‌تنها قرار است چیزهایی جدید به ما بیاموزند، بلکه بخش غیرقابل‌انکار مسیر رسیدن به موفقیت هستند.

– مسئله‌ی دیگری که ممکن است بیشتر در شرکت‌ها و سازمان‌ها رخ دهد، عدم اعتماد کارمندان به رهبران و روسای سازمان است که باید زنگ خطری بزرگ تلقی شود! ترس از شکست و مسئله مذکور رابطه‌ای کاملاً دوطرفه دارند و در صورت بروز این مشکل، چالش‌های سختی برای از بین بردن این ترس و عدم اعتماد برای شروع یا ادامه‌ی یک پروژه به وجود خواهد آمد.

حال که فهمیدیم از ترس از شکست باید ترسید، چگونه با این ترس، بخصوص در کارهای تیمی، مبارزه کنیم؟

بیایید چهارچوبی جدید برای شکست تعریف کنیم و از کلمه‌ای بهتر استفاده کنیم! “تکرار” یا “شروع دوباره” را می‌توان بهترین جایگزین برای شکست نام برد! اگر به‌عنوان‌مثال، به‌عنوان رئیس یک پروژه، زیردستان خودتان را به‌گونه‌ای توجیه کنید که مطمئن شوند فرصت ایده سازی و نوآوری و تکرار، یا همان اشتباه! را دارند، فضای لازم را برای مقابله با “ترس از شکست”  به آن‌ها داده‌اید! هرچند قضیه به اینجا ختم نمی‌شود و خود این افراد نیز باید شجاعت اتخاذ تصمیمات بزرگ و دانش لازم برای نوآوری را داشته باشند. مورد اول یعنی شجاعت اتخاذ تصمیمات بزرگ، علاوه بر شرایط محیطی، وابستگی زیادی به شخصیت و نوع نگرش فرد دارد. در کتاب Focus، نوشته‌ی دکتر هِیدی گرنت هالوُرسون و دکتر ای. توری هیگینز، به افراد دو نوع تمرکز یا نگرش نسبت داده‌شده است، تمرکز به برنده شدن یا Promotion focus و تمرکز به جلوگیری از شکست یا Prevention focus. نگرش اول، همان‌طور که از نامش پیداست، به معنی وجود صفاتی مانند مثبت اندیشی، ماجراجویی، تنوع‌طلبی و… در یک فرد هست.نگرش دوم به‌نوعی در برابر نگرش اول قرار می‌گیرد و بیشتر بدبینانه یا به عبارتی منتقدانه، محافظه‌کارانه و… است. لازم به توضیح است که هیچ شخصی به‌طور مطلق دارای نگرش Promotion focus  یا Prevention focus نیست و معمولا بسته به شرایط، یکی از این دو نگرش بیشتر از دیگری در شخصیت او نهادینه‌شده است. عوامل ژنتیکی، فرهنگی-اجتماعی و نوع تربیت شخص در کودکی در این مسئله به‌شدت دخیل بوده و نقش کلیدی را در شکل‌گیری نگرش وی به موفقیت و شکست بازی می‌کنند. بااین‌حال، شرایط محیطی در اجرای یک پروژه، می‌تواند باعث شود که یک شخص متمرکز به برنده شدن، از تلاش و ایده سازی دست بکشد و بلعکس! پس حداقل شرط لازم برای مبارزه با “ترس از شکست”، وجود فضا و ظرفیت برای ریسک، ایده سازی و نوآوری است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *