جیمز وب یانگ و یک روش برای خلق هزاران ایده

COVER YOUNG

جیمز وب یانگ یکی از بزرگان صنعت تبلیغات است که در کتابی با عنوان «یک روش برای خلق هزاران ایده» در مورد جرقه‌های خلاقانه‌ای یک ایده می‌نویسد که به یک تبلیغ روح و ایده می‌بخشد. هرچند روشی که یانگ معرفی کرده از صنعت تبلیغات ریشه گرفته است اما چنان روش قوی است که می‌تواند برای خلق هر نوع ایده‌ای استفاده شود. از سویی دیگر این روش را همه افرادی که ایده پردازی می‌کنند ناخودآگاه اجرا کرده‌اند اما شاید به این سبک الگوریتمیک که یانگ ارائه کرده با آن برخورد نکرده باشند. ایده پردازی همیشه تضمین‌شده نیست اما روش یانگ همیشه تضمین‌شده است و این روش می‌تواند تا حدود زیادی به خلاق شدن شما کمک کند.

در این نوشته سعی کرده ام خلاصه ای از کتاب یانگ را با اندکی دست کاری و اضافات ارائه کنم.

این روش برای کسانی که به‌تازگی در امر خلاقیت و نوآوری شروع به کارکرده‌اند بهترین راهنماست و به آن‌ها می‌آموزد که ایده پردازی یک‌روند طولانی است نه یک اتفاق ساده و لحظه‌ای. درواقع این روش را باید به کسانی آموخت که دائما می‌گویند: هیچ‌وقت نمی‌توانم ایده پردازی کنم. آن‌ها پس از خواندن این روش بدون شک شگفت‌زده خواهند شد.

خلاقیت لحظه‌ای اتفاق نمی‌افتد. حتی اگر شما در حال پیاده‌روی در خیابان به‌طور ناگهانی با دیدن یک درخت معمولی یک ایده عالی برای شروع یک کسب‌وکار به ذهنتان می‌رسد دلیلی بر ناگهانی بودن خلاقیت نیست. درواقع اگر به ذهن خودتان مراجعه کنید یک‌روند طولانی‌مدت باعث شده است که شما با دیدن آن درخت آن ایده به ذهنتان برسد.

روندی که یانگ آن را تشریح کرده است یک‌روند ساده است اما به گفته خود یانگ وقتی موضوعی به‌سادگی قابل تشریح باشد، معمولا مستلزم کارهای سخت و بسیار هوشمندانه برای دنبال کردن آن است.

در یادگیری هر هنری دو چیز مهم وجود دارد: اول اصول و دوم روش‌ها. در مورد هنر خلاقیت هم این‌گونه است و آنچه مهم است تربیت ذهن در مسیری است که دریابد چه روشی و چه اصولی پایه ایجاد خلاقیت است؛ نه آنکه به دنبال ایده‌های خاص و منحصربه‌فردی بگردیم.

اولین چیزی که باید به یاد داشته باشیم این است که یک ایده چیزی بیش از ترکیب عناصر قدیمی نیست و مسئله مهم برای ترکیب اجزای قدیمی و تولید یک‌چیز جدید آن است که از روابط بین آن‌ها به‌خوبی آگاه باشید. این همان موقعی است که ذهن‌ها زمانی که به خلق ایده می‌پردازند، از یکدیگر بسیار فاصله می‌گیرند.

بنابراین یک ایده پرداز باید به‌شدت به پدیده‌های اطرافش آگاه باشد و دائما به دنبال روابط علت و معلول بین پدیده‌ها بگردد. در همین راستا یانگ به تبلیغاتچی‌ها توصیه می‌کند که بیش از هر چیز به مطالعه علوم اجتماعی بپردازند.

پس از دانستن اینکه ایده یک ترکیب جدید است و دانستن اصلی که می‌گوید قدرت ساختن یک ترکیب جدید از فهم روابط برمی‌خیزد، می‌توانیم به یک روش عملی که می‌توانیم ایده‌ها را به‌وسیله آن خلق کنیم بپردازیم.

این روش از پنج مرحله تشکیل‌شده است.

مرحله اول: مواد خام را گردآوری کنید

اولین گام آن است که ذهن مواد خام را برای کار خود جمع‌آوری کند. جمع‌آوری اطلاعات خام در واقعیت به همان سادگی که به نظر می‌رسد نیست. این مرحله چنان سخت است که ما اکثرا تلاش می‌کنیم از آن فرار کنیم. ما به‌جای کار منظم در حوزه جمع‌آوری اطلاعات اولیه راحت می‌نشینیم و در این آرزو هستیم که یک‌باره چیزی از آسمان نازل شود.

اطلاعاتی که باید جمع‌آوری شود بر دو نوع است: آن‌ها که اختصاصی‌اند و آن‌ها که کلی‌اند.

اطلاعات اختصاصی به مواردی گفته می‌شود که شما به دنبال ایده پردازی در مورد آن نوع از محصول یا مخاطب هستید.

اطلاعات کلی یا عمومی هم شامل همه اطلاعات محیط بیرونی هستند. برای یک ایده پرداز هیچ موضوعی وجود ندارد که جالب نباشد.

درواقع مرحله اول شامل جمع‌آوری اطلاعات در مورد یک موضوع خاص که هدف ایده پردازی است و همچنین شامل همه اطلاعات دیگری است که از محیط بیرون می‌توانیم به دست آوریم.

در این مرحله باید فیش‌برداری را یاد بگیرید و هر آنچه می‌بینید روی کاغذ یادداشت کنید تا اطلاعات جمع‌آوری‌شده را فراموش نکنید پس از یادداشت‌برداری آن‌ها را دسته‌بندی کنید و نگه‌دارید. این یادداشت‌ها شاید پنج سال آینده به یک ایده فوق‌العاده ختم شوند.

مرحله دوم: اطلاعات را هضم کنید

مرحله دوم جویدن عناصری است که قبلا جمع‌آوری کرده‌اید. توصیف این مرحله کاری دشوار است چراکه این مرحله کاری است که در مغز باید دنبال شود. کاری که باید انجام دهید انتخاب بخش‌هایی است که ذهنتان آن‌ها را مهم می‌داند و نگاه از زوایای گوناگون به آن‌هاست. باید تکه‌های مختلف را کنار هم بگذارید و آنگاه ببینید که چگونه‌اند. اکنون به دنبال ارتباط هستید؛ ترکیب و سنتزی از چیزهایی که می‌توانند باهم جمع شوند و پازل را کامل کنند.

در این مرحله از فرآیند دو اتفاق می‌افتد. اول تجربه‌ها و افکار کوچکی به مغزتان خطور می‌کند. آن‌ها را یادداشت کنید مهم نیست که این افکار چقدر احمقانه باشند فقط یادداشت کنید.

دومین اتفاق خستگی ناشی از کنار هم چیدن عناصر است. به شما توصیه می‌کنیم که زود تسلیم نشوید و به تلاشتان ادامه دهید.

اما سرانجام زمانی به مرحله ناامیدی می‌رسید و همه‌چیز در ذهنتان به‌هم‌ریخته می‌شود. زمانی که به این نقطه می‌رسید بدون هیچ توجهی به این وضعیت، اگر به چیدن تکه‌های پازل در کنار هم ادامه دهید انتهای مرحله دوم فرامی‌رسد و آماده رفتن به مرحله سوم هستید.

مرحله سوم: همه‌چیز را رها کنید

طی نمودن این مرحله مانند همه مراحل قبلی لازم و ضروری است، آنچه باید انجام دهید آن است هیچ تلاش مستقیمی نکنید، همه‌چیز را رها می‌کنید و موضوع را کنار می‌گذارید و هرچقدر که ممکن باشد از آن فاصله می‌گیرید. چرخش مطالب را به ضمیر ناخودآگاهتان بسپارید و به هر کاری که به شما آرامش می‌دهد بپردازید. موسیقی گوش کنید فیلم ببینید یا داستان و شعر بخوانید.

مرحله چهارم: به‌طور پیوسته به آن فکر کنید

اگر مراحل قبلی را به‌خوبی انجام داده باشید اکنون ایده از اعماق وجودتان پدیدار می‌شود شاید موقع استحمام یا شاید موقع پیاده‌روی و دیدن یک درخت. درواقع بعدازاینکه جستجو برای یافتن ایده را در مرحله سوم متوقف کردید و آن را به زمان محول کردید ایده به سراغتان خواهد آمد این دقیقا همان موقعیتی بود که نیوتن جاذبه را کشف کرد. بعد از مدت‌ها فکر کردن به علت پدیده‌ها درست زمانی که زیر درخت سیب مشغول استراحت بود با تماشای افتادن سیب توانست قانون جاذبه را کشف کند.

مرحله پنجم: مرور ایده‌ی خلق‌شده

در این مرحله باید به‌مرور ایده تازه متولدشده بپردازید و آن را به دنیای جدید منتقل کنید. البته ممکن است به نظرتان بیاید که به همان زیبایی که در زمان متولد شدنش می‌رسد نیست. حالا به صبر و تحمل بیشتری احتیاج دارید تا بر روی آن کارکنید تا کامل شود. همین‌جاست که بسیاری از ایده‌های خوب نابود می‌شوند. یک ایده پرداز خوب شاید به‌اندازه کافی صبور نباشد تا به بررسی همه زوایای ایده بپردازد و کارش را چند بار مرور کند؛ اما اگر این کار را انجام دهد می‌تواند ایده را به دنیا معرفی کند. اگر وقت کافی بر روی ایده بگذارید خواهید دید که ایده بهتر از آنی هست که به نظر می‌رسد ولی باید منتظر برخی تغییرات نیز باشید.

 درنهایت یادتان باشد، ایده‌ها همیشه وجود دارند و ممکن است به ذهن همه افراد برسند مهم اجرای سریع و قوی آن‌هاست.

6 thoughts on “جیمز وب یانگ و یک روش برای خلق هزاران ایده

    • محمد خاهانی گفته:

      سمیرای عزیز متاسفانه در کتاب اصلی جیمز وب یانگ هیچ مثالی ذکر نشده، و اصولا بیشتر این موارد در ذهن رخ میده و کمتر این مراحل به ضورت مرحله به مرحله مکتوب شده، حتما اگر پیدا کردم لینکش رو میذارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *